موسیقی ایرانی

وبلاگ موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی

وبلاگ موسیقی ایرانی

دختر گلفروش - اثر استاد کسائی

 

 

 

آنچه در این مجموعه می شنوید:

 قطعه

 

آهنگساز 

 

شاعر

دختر گلفروش

 

 استاد حسن کسایی

 

بیژن ترقی

ساز و آواز (مثنوی پیچ)

 

 

 

 

رنگ افشاری

 

 

 

 

شهر خوبان

 

 استاد حسن کسایی

 

نشاط اصفهانی

مست

 

 

 

اسماعیل نواب صفا

ساز و آواز

 

 

 

 

رنگ ابوعطا

 

 

 

 

مژده آفتاب

 

 استاد حسن کسایی

 

علی مظاهری

 


دختر گلفروش

گریان مشو نازنین، ما را پریشان مکن

چون دختر گلفروش جز گل به دامان مکن

 

شادی ز ره می رسد، غمها زیادت رود

آید بهاری دگر، گلشن پر از گل شود

 

من به تو عاشق هنوز، دامن صحرا به پیش

کم نشود عشق ما، مهر تو هر لحظه بیش

 

دوباره زمانی ، به یاد جوانی، درخشان شود ماه من

تو صبح سپیدی، تو نور امیدی، فروزنده ماه من

 

ای مه، گل آرای بستان من، چراغ شبستان من

بازا، ببین از غم آزادیم، شکفته گل شادیم


دل را خوش دار، غم را بگذار

بهار گلها رسید


دوباره زمانی ، به یاد جوانی، درخشان شود ماه من

تو صبح سپیدی، تو نور امیدی، فروزنده ماه من


گریان مشو نازنین، ما را پریشان مکن

چون دختر گلفروش جز گل به دامان مکن

بیژن ترقی

 

 



شعر آواز مثنوی پیچ

در میان باغ و در طـــــرف چـــــــــمن 

بلبلی می گفت با جفت این سخن

 

مـــــا ز سرمای زمستان رسته ایم

دل به امـــــــــید گلستان بسته ایم

 

در دهـــــــــان بلبلک بود این سـخن

باشــــــــــــــکی آمد ربودش در دهن

 

در دهان باش می گفت این سخن

عمر کوته بــــین و امید کــــــهن

 

 

شهر خوبان

بــــلایی و جای تـــو در دیده باشد

به عالم کسی این بلا دیده باشد؟

 

شنیـــــــدم که آزار دلـــها پسندی

پسندیده تــــــــــــو پسندیده باشد 

 

مــــنادی ندا کرد در شهرخــــــوبان

دلی کرده ام  گم کسی دیده باشد

 

الهــــــی زمـــن آن جـــفاجو نرنجد

اگـــــــر چـــــرخ رنجید رنجیده باشد

 

نشاط اصفهانی

 

شعر آواز 

یار تا مست شراب است وفایی دارد

ای حریفان مگذارید که هوشیار شود

 شعر مست

به می  روی آوردم به مستی خو کردم

برآور خروشم که بی می خموشم

جدا از نگاهت به مستی چه نوشم

بده ساقی امشب پناهم

سرمای زمستان را در میکده راهی نیست

در میکده مستان را جز باده پناهی نیست

روم با می خواران به کویی ، زکویی

شعر ساز و آواز 

بهار می گذرد، خیز و دست دلبر گیر
به پای لاله او گل، دور عشرت از سر گیر

کنون که باد صبا، چنگ زد به دامن سرو
تو نیز دامن آن سرو نازپرور گیر

به رغم خاطر غم، همچو غنچه خندان باش
به شادی رخ گل، همچو لاله ساغر گیر

به یک دو جام، اگر در نیامد از پا عقل
ز دست یار پریچهره، جام دیگر گیر

نسیم از رخ گل، داد خویشتن بستانَد
تو نیز از لب معشوق، کام دل برگیر

ببوس از سر آن سرو سیمتن تا پای
به پای او چو رسی، این رویه از سر گیر

چو شرم چیره شود، باده را پیاپی زن
چو دوست مست شود، بوسه را مکرر گیر

دلا به پای امل راه خوشدلی بسپار
رهی به دست طرب بار غم ز دل، برگی

رهی معیری

شعر مژده آفتاب

ما با اشک چشممون گلهای باغ را  آب دادیم

ما  به   برگ سرخ  گل  با خون  دل گلاب دادیم

 

ما  با  مرغان  سحر ، همدم و هم نفس شدیم

ما  به  شب  گم شده ها  مژده ی  آفتاب دادیم

 

آرزو های  به  دل  مانده  گره  خورد و گسست

بسکه این رشته ی فرسوده را پیچ و تاب دادیم

 

ما  تو  یک  چار چوبه ی  خاتم کاری گیر افتادیم

رفتیم  و  عکسمونا  به  یادگار  به  قاب  دادیم

  

علی مظاهری

نظرات 2 + ارسال نظر
آرمین شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:54 ب.ظ http://kingofdl.blogsky.com/

زیبا بود . درود بر شما . روز به روز بهتر هم می شه .
وبلاگتون عالیه و خیلی به دلم نشسته و دلم می خواد که اگه موافق باشید باهم تبادل لینک داشته باشیم .
نمی دونم اگه موافقید ما رو با نام ۩۞۩ پادشاه دانلود ایران ۩۞۩ به لینکهاتون اضافه کنید . چون من دلم نمی خواد که با اسمی لینکتون کنم که شاید خوشتون نیاد بنابراین منتظر می مونم تا شما خودتون بهم بگید که با چه عنوانی شما رو اضافه کنم . من منتظر پاسخ شما هستم .

ادیب(چشم انداز موسیقی ایران) پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:51 ب.ظ http://dellnavaz.blogfa.com/

درود بر شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد