|
|
|
|
|
|
نقدی بر کنسرت سه گانه شیدا |
| |
تالار بزرگ کشور برگزار شد؛ هرچند حرف و تبلیغ و جوسازی برای این برنامه بیش از حد معمول بود و هرچند استاد در فعالیتهای این چنینی کار خود را میکند و بار خود را میبرد و شیدای حاضر را صدها برابر قویتر از شیدای ۳ دهه قبل میداند، اما به هر حال نظر مخاطبان و منتقدان -اگر وجود داشته باشند- نیز قابل شنیدن و در خور توجه است.
اساسا برنامههای جناب لطفی و گروه شیدا را نمیتوان منفک و مجزای از «موسیقی» خالص ارزیابی کرد زیرا ایشان تعمدا با طرح مسائل حاشیهای به دنبال اهدافی هستندکه حاصل آن در استقبال از محصولات شیدا بسیار موثر است. مطلب ذیل گزارش و نقدی است در حوزه عمومی این کنسرت که با هم میخوانیم.
تالار وزارت کشور، چند سالی است صحنه دائمی کنسرت مشهورترین موسیقیدانان ایرانی یعنی شجریان، لطفی، علیزاده، مشکاتیان و کامکارها شده است. این سالن با گنجایش بیش از ۳ هزار نفر در واقع محملی برای حرفهایتر شدن اجراها و گسترش یافتن آن از نقطهنظر مخاطبشناسی، فراهم کرده است.
پیش از این تالار وحدت با گنجایش ۸۰۰ نفر جنبهای دیگر از حرفهای بودن موسیقی را از نظر اجراکننده و شنوندگان حرفهایتر موسیقی به نمایش گذارده بود.
محمدرضا لطفی این بار با گروههای سهگانه شیدا در تالار وزارت کشور، سه شب بر صحنه ظاهر شد. از آخرین اجرای گروه شیدا به سرپرستی و آهنگسازی محمدرضا لطفی، نزدیک به ۳ دهه میگذرد.
البته در نیمه دهه ۷۰ در اولین مراجعت لطفی به وطن، گروه شیدا بازسازی شد و با ترکیبی از اعضای قدیم و جدید، دو آلبوم (یادواره نورعلی برومند) را ضبط و منتشر کرد. این بار اما اعضای شیدا همگی چهرههایی جوان بودند. در واقع شاگردان لطفی در مکتبخانه میرزا عبدالله گروههای سهگانه شیدا را تشکیل دادند.
۳ گروه همنوازان شیدا، شیدای بانوان و گروه بازسازی شیدا طی ۳ شب به سرپرستی و همراهی محمدرضا لطفی بر صحنه تالار وزارت کشور ظاهر شدند.
لطفی در بروشور کنسرت، وظایف و چگونگی اجرای هر گروه را شرح داده است.
گروه بازسازی در تداوم کارهای خاتمه نیافته شیدای اولیه و برپایه علاقهمندی شخصی به موسیقی هنری دوران قاجار، گروه بانوان براساس حضور خانمها و نوازندگان زن (!) و گروه همنوازان شیدا که به نوعی گروه اصلی شیدا محسوب میشود.
لطفی در خصوص اجرای گروههای یاد شده میگوید:
«آثار این کنسرت با موسیقیهای دیگر ساخته شده اینجانب در عرصه فرم تفاوتی نمیکند و در شرایط کنونی آگاهانه انتخاب شده است. هر دو کنسرت با پیش درآمد شروع میشوند و با رنگ تمام میشوند. هر دو کنسرت تصنیف یا تصنیفهایی را به اجرا در میآورند. کل قطعات ساخته اینجانب است که با گروه همنوازان شیدا و گروه بانوان به اجرا در میآید. گروه بازسازی نیز فرم ساز و آواز را دنبال میکند.»
آنچه لطفی فرم ساز و آواز مینامد، اجرای توامان آواز و قطعات ضربی یا تصنیف در فواصل آن است.
«در فاصله آواز، گروه قطعاتی را بنا به ضرورت موسیقی دستگاهی و حرکت گوشهها از بم به اوج و با تکیه بر معانی ابیات اجرا میکند.»
شاید مهمترین مشکل گروه شیدا و به نوعی همه گروههای اجراکننده موسیقی ایرانی در همان چیزی است که لطفی فرمساز و آواز مینامد. گروههای سهگانه شیدا در فرم یاد شده به اجرای موسیقی پرداختند. اما بهتر است این فرم قطعه نوازی خوانده شود! به عبارت صحیحتر اجرای قطعات منفک از هم و اجرای آوازهای کوتاه در فواصل آن، جنبهای به کنسرتهای امروزین میدهد که اجرای موسیقی ایرانی را به اجرای کنسرتهای موسیقی عامهپسند پاپیولار بسیار شبیه میسازد. علیرغم داعیه هنرمند گرامی محمدرضا لطفی، چگونگی اجرای قطعات بخصوص در بخش بانوان، کاملا منفک و بیارتباط با هم بود.
سونوریته یا صدادهی سازها و در نهایت گروه یکی از مهمترین خصوصیات اجرای هر موسیقیدان یا گروهی است. این مساله هم به تک تک سازها و هم به کل گروه مربوط است. سونوریته بد یا بدصدایی دومین خصیصه اجرای گروههای یاد شده بود. به استثنای گروه همنوازان شیدا که به دلایل متعدد و ازجمله تمرین بیشتر گاه به اجرای هماهنگتر و خوشصداتری از گروه نزدیک میشدند، گروه بازسازی و گروه بانوان بسیار به لحاظ صدادهی گروه، بدصدا جلوه میکردند. ناهماهنگی کل گروه و اجرای بد یا بدصدایی تک تک سازها که در تکنوازیها بخوبی مشهود بود، عامل دیگری در بد جلوه دادن صدای گروه بود.
خوانندهسالاری و مکرر شدن صدای شجریان از دهان دیگر خوانندگان دو عاملی است که بر پیکره موسیقی امروز ایران آسیبهای جدی وارد کرده است. این دو مورد بارها از سوی محمدرضا لطفی نیز اعلام شده است؛ اما نکته جالب رعایت نکردن هر دو مورد در کنسرت اخیر گروه شیدا بود. حجم عمده آواز و تصنیف در این کنسرت و تشکر ویژه لطفی از خوانندگان در بروشور اثر و نام بردن آنها در مصاحبههایش، نشان داد که حتی یک نوازنده چیرهدست در مواجهه با خوانندگان تا چه حد دست و دلبازی نشان میدهد. خوانندگان گروه بانوان و بازسازی، با اجرای ناخوشایند و نهچندان دلچسب خود، محمل فرمساز و آواز لطفی را دستخوش معایب بسیار کردند. خواننده گروه همنوازان هم که به ظاهر توانمندتر بود، با کپی تمامعیار از شیوه و حتی خوانش و صدای شجریان و نوربخش، حدیث مکرر تقلید صدا را در معرض نمایش گذارد. از همه اینها جالب توجهتر علاقه ویژه لطفی به این خواننده است تا حدی که به صورت غیررسمی اعلام کرده از او یک شجریان دیگر خواهد ساخت!
زمانه عجیبی است، تقلید صدا در آواز تبدیل به جدیترین شکل ارائه آواز شده است و استادان موسیقی هم با روی خوش نشان دادن به خوانندگان مقلد، به این شبهه دامن میزنند.
بیان احساسی و کیفیت کلی در اجرای صحنهای و کنسرت، یک عامل مهم در موفقیت اثر است. چه بسیار اجراهایی که به دلیل همین خصیصه بسیار موفقتر از اجرای ضبط خود عمل کردهاند، اما اجرای گروه شیدا از این لحاظ نیز بسیار ضعیف ظاهر شد. در بخش بازسازی و بانوان به دلایل متعدد ازجمله ناهماهنگی گروه، صدای بد گروه، از هم پراکنده بودن قطعات بخصوص در تکنوازیها و اجرای خوانندهها برای مخاطبان جدی و حتی غیرجدی، موسیقی ملال و خستگی به همراه آورد. تنها در بخش سوم یعنی اجرای دشتی توسط گروه همنوازان، قدری از انرژی محمدرضا لطفی در آثار دوران درخشان شیدا مشاهده شد. کیفیت اجرای مناسبتر و قطعاتی مانند هفت ضربی اوج و تصانیف اجرا شده از آن پتانسیل و بیان حسی موثر برخوردار بود تا تماشاگر حداقل از این بخش چندان احساس نارضایتی نشان ندهد.
نقد موسیقی ایرانی و موسیقیدان ایرانی بسیار سخت و پیچیده است. ارائه نکردن نقد جدی و به نوعی نبود فرهنگ نوشتاری نقد بخصوص از سوی موسیقیدانان که عادت به نوشتن و نقد یکدیگر ندارند، بر پیچیدگی موضوع افزوده است. اما از همه اینها مهمتر، برنتابیدن موسیقیدانان ایرانی و نشان دادن روی خوش و حتی عصبیت و روی ناخوش نسبت به نقد است؛ حتی اگر این نقد بسیار جدی و علمی فنی نگاشته شده باشد. شکی نیست که فضای کنونی نقد در اغلب مواقع جنبه غیرفنی و غیرعلمی دارد. ضمن آن که فضای روزنامه، عرصهای عمومی است که مجال نقد تخصصی و فنی نمیطلبد. نقد روزنامهای را میتوان نقد در عرصه عمومی یا نقد عمومی خواند.
در این نوشتار نیز جنبههای کلی و عامتری از کنسرت گروه شیدا مطرح شده است. بیشک در فضای نقد جدی نیز همین عناوین اما به صورت جزییتر و فنیتر همراه با تحلیل موسیقایی طرح میشود. بنابراین بهتر است به جای عصبیت قدری هم موسیقیدان در تنهایی خویش به عاقبت خویش یا موسیقی بنگرد و عصبانیت را برای اطرافیان و شاگردان همیشه همراه واگذارد.